نوزاد انسان موجود خیلی ضعیفی است و به تنهایی زنده نمی ماند. هر دو سه ساعت یکبار باید شیرش بدهند، آرقش را بگیرند، سرگرمش کنند و وقت و بی وقت زیرش را تمیز کنند.
مادر این همه را بی کم و کاست و بی هیچ توقعی انجام می دهد چون عاشق نوزادش است.
نوزاد کم کم بزرگ می شود و نیازش به مادر کمتر می شود و یاد می گیرد که چطور از این عشق استفاده کند تا به اهدافش برسد. قهر می کند، غذا نمی خورد، خود زنی می کند و خیلی کارهای دیگر تا عشق مادر را تحریک کند و توجهش را بدست بیاورد.
این روش در دوران کودکی خیلی خوب کار می کند و جواب می دهد. برای همین در خیلی ها ماندگار می شود و تا بزرگسالی و میانسالی و حتی کهنسالی ادامه پیدا می کند، با وجود اینکه دیگر کارآمد نیست، حتی مسخره و خنده دار هم هست. چه می شود کرد؟ تغییر عادات دوران کودکی کار ساده ای نیست.
مثلا رای دهنده ای را در نظر بگیرید که با صندوق رای قهر کرده است، منتظر است که … با یک شاخه گل بیاید و ناز و نوازشش کند و منتش را بکشد؟!
جای سه نقطه مقام سیاسی مورد علاقهتان را بگزارید.