پنجشنبه، اردیبهشت ۰۴، ۱۳۸۲
قمه
دیروز تلوزیون دولتی ایتالیا صحنهٍ کوتاهی از سر و صورت خون آلود قمه زنهای عراقی را نشان داد. عصبانی شدم که چرا در این اوضاع و احوال این کار را کردهاند. ولی امروز صبح که از خواب بیدار شدم، فهمیدم که عصبانیتم چقدر بیمورد بود. یک گروه آدم عاقل و بالغ، درست یا غلط، دوست دارند چند ضربهای با قمه بر سر خودشان بکوبند. هیچ اشکالی در این در این کار ندیدم. چرا نباید آزادانه به آنچه که اعتقاد دارند و ضرری هم به دیگران نمیرساند عمل کنند؟در ایران هم هستند کسانی که دوست دارند به خاطر امام حسین (ع) قمه بزنند. ولی آزاد نیستند که مراسم خود را انجام دهند.آنها از این آزادی به دلیلی جالب محرومند. به این دلیل که فرنگیها این کار را نمیپسندند.اگر گروهی بر این باورند که قمه زنی کاری پسندیده است، چرا به خاطر خوشاید گروهی دیگر از این کار دست بکشند؟ اگر قرار است جامعه ایران جامعهای دمکراتیک و آزاد باشد، این گروه هم حق دارند آنچه را که نیکو میدانند آزادانه انجام بدهند.اما بدبختی این است که خوبی و بدی در ایران بنا بر خوش آمد و خوش نیامد فرنگیها تعریف میشود. غرب زده تر از حکومت و جامعه ایران، حکومت و یا جامعهای میشناسید؟
دوشنبه، اردیبهشت ۰۱، ۱۳۸۲
حمایت از جنگ __
برای پشتیبانی از یک جنگ، هوش بسیار و دانشی بیانتها باید داشت. زیرا که کوچکترین اشتباهی نا بخشودنی است و بهایش را انسانهای بی گناه با باارزشترین سرمایه خود پرداخت خواهند کرد. من نه آنقدر باهوش هستم و نه آنقدر دانا.
اشتراک در:
پستها (Atom)