دوشنبه، تیر ۰۹، ۱۳۸۲

فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم!

فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم!
برو بینیم بابا حال داری! اول طرح نو رو در انداز ببینیم، بعد اگه از عهدش بر اومدی و مورد پسند هم واقع شد، اونوقت با هم فکری به حالش می کنیم و رو همین سقف موجود وصله پینش می‌کنیم. خلاصه حوصله بی سقفی رو نداریم تو این روزگاری که سگ صاحبش و نمی‌شناسه.

سه‌شنبه، تیر ۰۳، ۱۳۸۲

Cazzo!

چه حالی می شید اگه بفهمید آژانس هواپیمایی، بلیط هواپیما به تهران رو به جای ماه دیگه همین روزها، واسه پری روز گرفته بود؟

توضیح: قسمت عمده پول رو تونستم پس بگیرم. این دفعه بخیر گذشت!

چهارشنبه، خرداد ۲۸، ۱۳۸۲

نفرینِ محمد __

پدر بزرگم یک روز از دادگستری برگشته بود. کارش درست نشده بود و حسابی عصبانی بود. گفت این مملکت درست شدنی نیست. چون پیغمبر خدا نفرینش کرده. روزی که حضرت محمد شنید که خسرو پرویز نامه‌اش را پاره کرده، نفرینش کرد که خدایا، مملکتش هیچوقت نظم نگیرد. از آن روز نفرین محمد(ص) روی این مملکت است. درست بشو نیست که نیست‪.‬