زندگی پر از لذتهای کوچیکه، که هیچ لذت بزرگی نمیتونه جاشون رو پر کنه. مثل صبح نیم ساعت بیشتر بخوابی، اگه هوا سرد باشه بری زیر پتو بمونی، زیر دوش آب وایستی، وقتی که خسته برگشتی خونه روی یکی از این فرشهای ماشینی که نرم هستن ولو بشی، دماغت رو پر از بوی قهوه کنی، یک نیمه شب خنک تابستون یا یک شب برفی زمستون توی پارک ول بچرخی، یک تیکه بادمجون یا بامیه لزج رو توی دهنت این ور و اونور کنی، روی یکی از نیمکتهای میراماره بشینی و غروب رو تماشا کنی، یک دونه بستنی قیفی بگیری دستت توی ویاله قدم بزنی و لیسش بزنی، دم غروب تاب بازی کنی، بعد از خوردن یک خرمالوی گس زبونت رو به سقف دهنت بمالی، توی ترافیک به موسیقی گوش بدی، صبح که بیدار شدی بری روی مبل راحتی لم بدی و یک چرت بزنی، صبحونه خامه و عسل مومدار و نون بربری داغ و چایی بخوری، یک لطیفه نرم رو گاز بزنی خامههاش از اون ور بریزه پایین، پای وبلاگت بشینی و راجع به لذتهای کوچک زندگی بنویسی.
همه اینها وقتی که یکی دیگه هم باشه کلی بیشتر کیف میده، تازه یک سری لذت کوچیک دیگه هم به اینها اضافه میشه که تنهایی نمیشد تجربه کردشون، مثل الاکلنک بازی.
دوشنبه، تیر ۰۷، ۱۳۸۹
پنجشنبه، خرداد ۲۷، ۱۳۸۹
بت اعظم
ابراهیم با یک تبر همه بتهای بتخانه را زیر و رو کرد و تبر را بر دوش بت اعظم انداخت. گفتند تو کردی؟ گفت نه، کار بت اعظم بوده و به تبر اشاره کرد. گفتند احمق، بت که نمیتواند از جایش تکان بخورد ...
خدایا، زدند و تمام ارزشهای اخلاقی را زیر و رو کردند و تبر را بر دوش تو انداختهاند. نمیخواهی کاری بکنی؟
خدایا، زدند و تمام ارزشهای اخلاقی را زیر و رو کردند و تبر را بر دوش تو انداختهاند. نمیخواهی کاری بکنی؟
پنجشنبه، خرداد ۱۳، ۱۳۸۹
رجب طیب اردوغان
تا چندی پیش جناب آقای دکتر محمود احمدینژاد محبوبترین فرد نزد مسلمانان جهان بودند. اما اکنون نفر دوم هستند.
سهشنبه، خرداد ۱۱، ۱۳۸۹
اشتراک در:
پستها (Atom)