یکشنبه، فروردین ۱۴، ۱۳۹۰

چهاردهم

از چهاردهم بیزارم. بعد از سیزده روز بی‌کاری، باید کار کنی، آن هم نه به اندازه یک روز، به اندازه همه سیزده روزی که کار نکرده‌ای، اما دریغ از یک ساعت کار. از پنجره بیرون را نگاه می‌کنی، روشنی آسمان دلداریت می‌دهد که هنوز وقت داری، اما ساعت، حالت را می‌گیرد،

هیچ نظری موجود نیست: