تا تنگ و تاریک ترین سلولهاش رفتند، جایی که هیچ گزارشگر حقوق بشری دستش نمیرسید. الان هم دارن گزارش مینویسند ...
دوشنبه، مهر ۰۴، ۱۳۹۰
دوشنبه، شهریور ۲۸، ۱۳۹۰
یکی بود یکی نبود
یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود، پیرزنک نشسته بود. پیرزنک قصه میگفت: یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود، پیرزنک نشسته بود. پیرزنک قصه میگفت: یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود، پیرزنک نشسته بود. پیرزنک قصه میگفت: یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود، پیرزنک نشسته بود. پیرزنک قصه میگفت: یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود، پیرزنک نشسته بود. پیرزنک قصه میگفت: یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود، پیرزنک نشسته بود. پیرزنک قصه میگفت: یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود، پیرزنک نشسته بود. پیرزنک قصه میگفت: یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود، پیرزنک نشسته بود. پیرزنک قصه میگفت: یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود، پیرزنک نشسته بود. پیرزنک قصه میگفت: یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود، پیرزنک نشسته بود. پیرزنک قصه میگفت: یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود، پیرزنک نشسته بود. پیرزنک قصه میگفت: یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود، پیرزنک نشسته بود. پیرزنک قصه میگفت: یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود، پیرزنک نشسته بود. پیرزنک قصه میگفت: یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود، پیرزنک نشسته بود. پیرزنک قصه میگفت: یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود، پیرزنک نشسته بود. پیرزنک قصه میگفت: یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود، پیرزنک نشسته بود. پیرزنک قصه میگفت: یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود، پیرزنک نشسته بود. پیرزنک قصه میگفت: یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود، پیرزنک نشسته بود. پیرزنک قصه میگفت: یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود، پیرزنک نشسته بود. پیرزنک قصه میگفت: یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود، پیرزنک نشسته بود. پیرزنک قصه میگفت: یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود، پیرزنک نشسته بود. پیرزنک قصه میگفت: یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود، پیرزنک نشسته بود. پیرزنک قصه میگفت: یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود، پیرزنک نشسته بود. پیرزنک قصه میگفت: یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود، پیرزنک نشسته بود. پیرزنک قصه میگفت: یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود، پیرزنک نشسته بود. پیرزنک قصه میگفت: یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود، پیرزنک نشسته بود. پیرزنک قصه میگفت: یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود، پیرزنک نشسته بود. پیرزنک قصه میگفت: یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود، پیرزنک نشسته بود. پیرزنک قصه میگفت: یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود، پیرزنک نشسته بود. پیرزنک قصه میگفت: یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود، پیرزنک نشسته بود. پیرزنک قصه میگفت: یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود، پیرزنک نشسته بود. پیرزنک قصه میگفت: یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود، پیرزنک نشسته بود. پیرزنک قصه میگفت: یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود، پیرزنک نشسته بود. پیرزنک قصه میگفت: یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود، پیرزنک نشسته بود. پیرزنک قصه میگفت: یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود، پیرزنک نشسته بود. پیرزنک قصه میگفت: یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود، پیرزنک نشسته بود. پیرزنک قصه میگفت: یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود، پیرزنک نشسته بود. پیرزنک قصه میگفت: یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود، پیرزنک نشسته بود. پیرزنک قصه میگفت: یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود، پیرزنک نشسته بود. پیرزنک قصه میگفت: یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود، پیرزنک نشسته بود. پیرزنک قصه میگفت: یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود، پیرزنک نشسته بود. پیرزنک قصه میگفت: یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود، پیرزنک نشسته بود. پیرزنک قصه میگفت: یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود، پیرزنک نشسته بود. پیرزنک قصه میگفت: یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود، پیرزنک نشسته بود. پیرزنک قصه میگفت: یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود، پیرزنک نشسته بود. پیرزنک قصه میگفت: یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود، پیرزنک نشسته بود. پیرزنک قصه میگفت: یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود، پیرزنک نشسته بود. پیرزنک قصه میگفت: یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود، پیرزنک نشسته بود. پیرزنک قصه میگفت: یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود، پیرزنک نشسته بود. پیرزنک قصه میگفت: یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود، پیرزنک نشسته بود. پیرزنک قصه میگفت: یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود، پیرزنک نشسته بود. پیرزنک قصه میگفت: یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود، پیرزنک نشسته بود. پیرزنک قصه میگفت: یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود، پیرزنک نشسته بود. پیرزنک قصه میگفت: یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود، پیرزنک نشسته بود. پیرزنک قصه میگفت: یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود، پیرزنک نشسته بود. پیرزنک قصه میگفت: یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود، پیرزنک نشسته بود. پیرزنک قصه میگفت: یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود، پیرزنک نشسته بود. پیرزنک قصه میگفت: یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود، پیرزنک نشسته بود. پیرزنک قصه میگفت: یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود، پیرزنک نشسته بود. پیرزنک قصه میگفت: یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود، پیرزنک نشسته بود. پیرزنک قصه میگفت: یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود، پیرزنک نشسته بود. پیرزنک قصه میگفت: یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود، پیرزنک نشسته بود. پیرزنک قصه میگفت: یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود، پیرزنک نشسته بود. پیرزنک قصه میگفت: یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود، پیرزنک نشسته بود. پیرزنک قصه میگفت: ...
پنجشنبه، شهریور ۲۴، ۱۳۹۰
همدردی
کمربندت رو باز کن. درش بیار. شلوارت رو عوض کن. شلوار لی قبول نیست. یک پیژامه بپوش.بشین روی صندلی. حالا با کمربندت بزن روی رونت. نه، نشد. محکمتر بزن. نه اینطوری نمیشه. فکر کن پای خودت نیست. فکر کن پای یک خائن، یک وطن فروش، یک مزدور اجنبی یا یک قاتل آدم کش است. بزار نفرت تموم وجودت رو بگیره. حالا بزن. آهان بهتر شد. دردت اومد؟ این که چیزی نیست. تازه لحظه آخر یواشش کردی. اما اشکالی نداره، همینم قبوله. حالا پنجاه بار همین کار رو تکرار کن.
دوشنبه، شهریور ۱۴، ۱۳۹۰
متولد ماه کلام
قدیمیها در آسمان به دنبال شخصیت انسان میگشتند، اینکه در زمان تولد ستارگان در کجای آسمان هستند. در حالیکه ردپای شخصیت انسان را باید در زبان و کلام دید. بر این اساس بود که هشتاد سال پیش آمدند و ۱۸۰۰۰ لغت در زبان انگلیسی که شخصیت انسان را وصف میکنند جدا کردند. بعد با دقت آنها را دسته بندی کردند و به ۴۰۰۰ لغت پایهای تر رسیدند و در نهایت آن را به ۲۰۰ صفت کاهش دادند.
در طی سالهای بعد از افراد خواسته شد تا خودشان و دیگران را بر اساس این صفتها وصف کنند. بعد با استفاده روشهای آماری مولفههای اصلی که میتواند شخصیت انسان را توصیف کند استخراج کردند و به این نتیجه رسیدند که تنها پنج صفت کافی است تا یک انسان را با دقت خوبی وصف کرد. این کارها را برای زبانها و فرهنگهای مختلف تکرار کردند و نتیجه همان بود.
این پنج صفت را وراثت و دوران کودکی تعیین میکند و در طول زندگی تغییر چندانی نمیکنند. این پنج صفت بر خیلی از جنبههای زندگی ما مثل کار و تفریح و مذهب و ازدواج و سیاست و خلاقیت و شوخ طبعی و حتی سلامتی و عمر ما اثر میگزارند.
اگر میخواهید در زندگیتان تصمیم مهمی بگیرید، انتخاب رشته کنید، ازدواج کنید و یا تغییر شغل بدهید، بهتر است شخصیت خود را بهتر بشناسید. ساده سرراست و به دو زبان فارسی و انگلیسی و حداکثر یک ساعت از شما وقت میگیرد.
اشتراک در:
پستها (Atom)