پنجشنبه، بهمن ۲۴، ۱۳۸۷
تولدت مبارک
و الله خلق کل دابة من ماء فمنهم من یمشی علی بطنه و منهم من یمشی علی رجلین و منهم من یمشی علی اربع یخلق الله ما یشاء.
چهارشنبه، بهمن ۱۶، ۱۳۸۷
سهشنبه، بهمن ۱۵، ۱۳۸۷
آخــــــــیش ... بنگ!
آخرین کامپیوتر رو هم جابهجا کردی. خسته و کوفته به اتاقت میری تا دو دقیقه روی صندلی بشینی. دیگه نمیشه سر پا وایستاد. زانوهات در میکنه از بس که پلههای این دانشگاه هزار پله رو بالا و پایین رفتی. برای اینکه بیکار هم نباشی صندلیت رو میکشی طرف کامپیوترت و این سیستم اتوماسیون مسخره رو میاری تا ببینی چه نامههایی در دو هفته گذشته اومده.
یک نامه رو باز میکنی. بهت اخطار دادند که حواست باشه. در ترم گذشته سه و شصت و چهار صدم واحد کمتر از میزان موظفت که چهارده واحد باشه کار کردی. حال نداری عصبانی بشی. حال نداری ریپلای تو آل کنی. حال نداری هیچ کاری بکنی. بر میگردی عقب. به صندلیت تکیه میدی و چشمهات رو میبندی.
یک نامه رو باز میکنی. بهت اخطار دادند که حواست باشه. در ترم گذشته سه و شصت و چهار صدم واحد کمتر از میزان موظفت که چهارده واحد باشه کار کردی. حال نداری عصبانی بشی. حال نداری ریپلای تو آل کنی. حال نداری هیچ کاری بکنی. بر میگردی عقب. به صندلیت تکیه میدی و چشمهات رو میبندی.
اشتراک در:
پستها (Atom)