‏نمایش پست‌ها با برچسب politics. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب politics. نمایش همه پست‌ها

سه‌شنبه، اردیبهشت ۲۶، ۱۳۹۶

عقدهٔ رأی ندادن

نوزاد انسان موجود خیلی ضعیفی است و به تنهایی زنده نمی ماند. هر دو سه ساعت یکبار باید شیرش بدهند، آرقش را بگیرند، سرگرمش کنند و وقت و بی وقت زیرش را تمیز کنند.
مادر این همه را بی کم و کاست و بی هیچ توقعی انجام می دهد چون عاشق نوزادش است.
نوزاد کم کم بزرگ می شود و نیازش به مادر کمتر می شود و یاد می گیرد که چطور از این عشق استفاده کند تا به اهدافش برسد. قهر می کند، غذا نمی خورد، خود زنی می کند و خیلی کارهای دیگر تا عشق مادر را تحریک کند و توجهش را بدست بیاورد.
این روش در دوران کودکی خیلی خوب کار می کند و جواب می دهد. برای همین در خیلی ها ماندگار می شود و تا بزرگسالی و میانسالی و حتی کهنسالی ادامه پیدا می کند، با وجود اینکه دیگر کارآمد نیست، حتی مسخره و خنده دار هم هست. چه می شود کرد؟ تغییر عادات دوران کودکی کار ساده ای نیست.
مثلا رای دهنده ای را در نظر بگیرید که با صندوق رای قهر کرده است، منتظر است که … با یک شاخه گل بیاید و ناز و نوازشش کند و منتش را بکشد؟!

جای سه نقطه مقام سیاسی مورد علاقه‌تان را بگزارید.

چهارشنبه، مهر ۰۳، ۱۳۹۲

نرمش قهرمانانه


روحانی و هیأت همراه توی راهرو می‌روند، یک دفعه اوباما و هیأت همراه جلوش سبز می‌شوند، روحانی خیلی خونسرد میره جلوی اوباما می‌ایسته، سر تا پاش رو یک نگاه می‌کنه، صاف خیره میشه تو چشمهاش، شاطاراق! یکی می‌خوابونه زیر گوش اوباما. به این می‌گن حماقت شجاعانه.

روحانی ظریف رو می‌فرسته  که داخل راهرو رو چک کنه یک وقت اوباما موباما اون طرفها نباشند. به این می‌گن درایت بزدلانه.

روحانی و هیأت همراه توی راهرو می‌روند، یک دفعه اوباما و هیأت همراه جلوش سبز می‌شوند، روحانی خیلی خونسر میره جلوی اوباما می‌ایسته، یک نیشخندی میزنه، بعد دستش رو دراز می‌کنه، اوباما دستش رو دراز می‌کنه، روحانی دستش رو پس می‌کشه، قاه قاه می‌خنده، راهش رو می‌کشه میره.  به این می‌گن ملاحت رندانه.

روحانی و هیأت همراه توی راهرو می‌روند، یک دفعه اوباما و هیأت همراه جلوش سبز می‌شوند، روحانی خیلی خونسرد میره جلوی اوباما می‌ایسته، صاف خیره میشه تو چشمهاش، یک لبخند می‌زنه، بعد دستش رو دراز می‌کنه، اوباما هم دستش رو دراز می‌کنه، روحانی دست اوباما رو می‌گیره، به گرمی و پهلوونی فشار میده، همچین که اوباما می‌خواد بگه آخ، دستش رو شل می‌کنه، یک دونه می‌زنه به شونه اش و می‌گه «عزت زیاد». به این می‌گن نرمش قهرمانانه.

شنبه، تیر ۱۸، ۱۳۹۰

آه یک رئیس جمهور

خدا دلش به حال رئیس جمهوری که در جمع هوادارانش فهش می‌خورد بدجوری می‌سوزد. آهش دامن فحش دهنده‌ها را می‌گیرد. آه خاتمی که دامنمان را بدجور گرفت. حالا آقای رئیس مواظب خودت باش آه احمدی‌نژاد را در آوردی. 

یکشنبه، بهمن ۲۵، ۱۳۸۸

استقلال

کسی که با همه دنیا دعوا کرده، و تنها می‌تونه با یک کشور رابطه داشته باشه، نمی‌تونه اسم خودش رو مستقل بزاره. به اون یک کشور وابسته است و خیلی هم وابسته است.

سه‌شنبه، دی ۱۵، ۱۳۸۸

مجلس

مجلس یا همان قوه مقننه باید نمونه کوچکی از جامعه‌ای باشد که در آن زندگی می‌کنیم. اما مجلس فعلی اینطور نیست. مجلس فعلی نماینده اکثریت است، و این ایراد ذاتی روش رأی گیری است.
مجلس ایده‌آل مجلسی است که در آن هر باور و عقیده‌ای که در اجتماع وجود دارد و تعدادش به حد کافی است، متناسب با حمعیتشان، در مجلس نمایده داشته باشند.
وقتی می‌گویم هر گروه دسته و باور یعنی اینکه:
چپ، راست، وسط، افغانی، شیعه، سنی، زرتشتی، کافر، زن، مرد، ترک، کرد، عرب، دانشمند، بی‌سواد، پزشک، روحانی، بسیجی، نظامی، ایرانی مقیم خارج، پیر، جوان، پناهنده، سابقه دار و ... اگر بخواهند باید بتوانند در مجلس نماینده داشته باشند.
تاکید می‌کنم، حتی پناهندگان افغانی هم باید بتوانند در این مجلس نماینده داشته باشند.

این اولین قدم برای رعایت حقوق اقلیت‌ و جلوگیری از ظلم اکثریت به اقلیت است.

یکشنبه، آذر ۲۲، ۱۳۸۸

فرض کیند دشمن هستید

فرض کنید شما یک عدد دشمن خارجی هستید و عشق‌تان می‌کشد که مهلک‌ترین ضربات را به کشوری مثل ایران وارد کنید تا نتواند در برابر شما قد الم کند.
راه‌های مختلفی دارید: می‌توانید حمله نظامی کنید. می‌توانید آن کشور را به خود محتاج کنید. اما ساده‌ترین و کم هزینه‌ترین راه این است که کاری کنید که آن کشور خودش خودش را نابود کند.
اینکه یک کشور خودش خودش را نابود کند اصلا برای شما خرجی ندارد. تنها باید کاری بکنید که مردم آن کشور با رشد ارزشهای مدرنی که باعث بیشرفت و قدرت گرفتن شما شده مخالفت کنند. برای اینکار تنها به یکی دوتا آخوند از جنس بن لادن و ملا عمر نیاز دارید.

جمعه، آبان ۲۹، ۱۳۸۸

یک فاجعه در راه است؟

از نظر فساد شبیه کشورهای فاجعه زده هستیم. اما هنوز فاجعه‌ای رخ نداده. آیا یک فاجعه در راه است؟

به تازگی گزارشی از موسسه شفافیت بین‌المل منتشر شد که میزان فساد در بخش عمومی (دولتی) کشورهای مختلف را نشان می‌داد. در این سایت جدولی هم منتشر شده که نشان می‌دهد نمره ایران از ۱۰ نمره ۱٫۸ با خطای ۰٫۱ است. ما با این نمره رتبهٔ ۱۶۸ را از میان ۱۸۰ کشور بدست آوردیم. در این گزارش گینه و ترکمنستان با ما هم نمره هستند.

قبل از اینکه بخواهیم نتیجه گیری کنیم، باید بدانیم که این گزارش چطور تهیه شده است. این گزارش از ۱۳ منبع دیگر استفاده کرده است. از میان این ۱۳ منبع تنها از ۳ منبع برای محاسبه نمره ایران استفاده شده است. که این خودش به نوعی نشان می‌دهد که شفافیت کامل ممکن است وجود نداشته باشد.

حالا ببینیم این سه منبع چه هستند:
منبع اول Bertelsmann Foundation است. در شاخصی که منتشر می‌کند ظرفیت دولتها در تنبیه و مبارزه با فساد را نشان می‌دهد. چه طرفدار حکومت باشیم و چه مخالف آن، همه قبول داریم که نمره خوبی در این مورد نباید بدست آوریم. طرفداران دولت موافق هستند که مافیای اقتصادی وجود دارد و فشارهای وارد بر رییس جمهور مانع از مقابله با آن می‌شود. مخالفان اعتقاد دارند که دستگاه‌های امنیتی، نظامی، انتظامی و قضایی فاسد هستند.
منبع دوم Economist Intelligence Unit است. شاخصی که این منبع منتشر می‌کند به ما سوء استفاده از اموال عمومی جهت کسب منافع حزبی و شخصی را نشان می‌دهد. که باز هم همگی اعتقاد داریم که نمره خوبی به دست نخواهیم آورد. و اختلافمان تنها بر سر مقصر است.
منبع سوم Global Insight است. نشان می‌دهد که با چه احتمالی ممکن است که با یک کارمند فاسد از کارمند ساده گرفته تا مقامات بالا روبرو شویم. با اینکه در زمینه هم نمره خوبی به دست نخواهیم آورد همه با هم موافق هستیم. فقط سر موارد آن اختلاف داریم.

چه طرفدار دولت باشیم و چه نباشیم، موافق هستیم که نمره خوبی نباید بدست بیاوریم. اما اینکه سر موارد آن اختلاف داریم، خودش یک علامت بد دیگر است. یعنی اینکه افراد فاسد می‌توانند قایم شوند تقصیر را به گردن دیگری بیاندازند. و این خود مبارزه با فساد را بی‌اندازه مشکل می‌کند.

لابلای اینها یک نتیجه گیری ترسناک هم هست. درست است که وضع ما به ظاهر از خیلی از کشورهای هم نمره بهتر است اما رشد ما منفی بوده و نمره‌مان کم شده، که نشان می‌دهد اوضاع در حال بدتر شدن است. اگر به همین روند ادامه دهیم ممکن است در ظاهر هم اوضاع کشور مثل باقی کشورهای ته جدولی مثل سومالی، عراق و افغانستان شود. این کشورها گرفتار جنگ داخلی، شورش و حرج و مرج هستند. که ممکن است گریبان ما را هم بگیرد. هم اکنون علایمش را می‌بینیم. ترور، سرکوب، اعدام و اعتراضات خیابانی آرام که ممکن است آرام نماند.

سه‌شنبه، آبان ۱۹، ۱۳۸۸

خفت کمونیسم

در برلین تکه‌های کوچک دیوار را به قمت پنج یورو می‌فروختند. قیمتی که بازار آزاد روی آنها گذاشته.

جمعه، شهریور ۲۰، ۱۳۸۸

نمونه‌ای از برخورد دیگران با مخالفان

در ۱۸ اسفند ۱۳۵۶، بریگادهای سرخ که یک گروه تندروی چپگرا بودند، آلدو مورو نخست وزیر ایتالیا را به گروگان گرفتند. بعد از ۵۴ روز گروگان گیری، ماریو مورِتی، یکی از بنیانگذاران بریگادهای سرخ با خالی کردن ده خشاب گلوله در بدن مورو او را کشت.
مورتی دستگیر می‌شود و در دادگاهی که احتمالاً با دادگاه‌های ما فرق دارد، به شش بار حبس ابد محکوم می‌شود. اما بعد از ۱۵ سال آزاد می‌گردد.

چهارشنبه، شهریور ۰۴، ۱۳۸۸

کلمبیای بزرگ

در سالهای ۱۸۱۹ تا ۱۸۳۱ در آمریکای جنوبی کشوری وجود داشت به نام کلمبیای بزرگ. این کشور به کشورهای برزیل، کلمبیا، کاستاریکا، اکوادور، گینه، هندوراس، نیکاراگوا، پاناما، پرو و ونزوئلا تجزیه می‌شود. اگر برزیل را کنار بگذاریم، الباقی یکی بد بخت تر از دیگری است.

تقریباً در همان زمان، ۱۷۸۹، کشور دیگری به وجود آمد به نام ایالات متحده آمریکا. این کشور، اما، بزرگتر و قوی‌تر شد تا اینی شود که امروز ما می‌بینیم.

هر دوی این کشورها از یک نقطه و با یک شرایط شروع کردند. هر دو مستعمره بودند، هر دو مسیحی بودند و هر دو به یک اندازه ثروتمند بودند.

چرا یکی نابود و شد و یکی قدرتمند؟

شاید یک علتش تفاوت سیمون بولیوار و جرج واشینگتن باشد. بولیوار خود را رئیس جمهور مادام العمر کرد، اما واشینگتن بعد از دو دوره ریاست جمهوری کنار کشید، در حالیکه منع قانونی برای بار سوم نداشت.

یکشنبه، خرداد ۱۷، ۱۳۸۸

دروغ‌های آماری

کروبی تجسم این بود که چرا مردم دروغهای آماری احمدی‌نژاد را باور می‌کنند. آمار نمی‌فهمید.

جمعه، خرداد ۱۵، ۱۳۸۸

تا هر وقت که مردم بخواهند، من هستم

شاید بیشتر از چهار سال دیگه ...

سنگ کاغذ قیچی

آقای جنتی،

ما بچه که بودیم، یک بازی می‌کردیم اسمش بود سنگ-کاغذ-قیچی یا همان حجر-ورق-مقص عربی. اگر در این بازی همیشه کاغذ بیارید، رقیب هم همیشه قیچی می‌آورد و شما بازنده هستید. بد هم بازنده هستید. به این می‌گویند استراتژی خالص. اگر بخواهید برنده باشید، یا دست کم بد جور نبازید، باید از استراتژی مختلط استفاده کنید. یعنی اینکه از سنگ و کاغذ و قیچی باید به یک میزان استفاده کنید. طوریکه رقیب نتواند حدس بزند این دست کدام را بازی خواهد کرد. اینطوری اگر برنده نشوید، بازنده هم نخواهید بود.

احتمالاً شما چون دوران کودکی و نوجوانی را به عبادت و طی کردن مدارج ذهد و تقوی گذراندید بنابرای از وجود این بازی بی اطلاع هستید. برای همین است که باز هم آن استدلال غلط همیشگی را در خطبه‌های نماز جمعهٔ امروز به کار بردید:

کسی که دشمن از آن حمایت کند بد است. کسی که دشمن بدش را بخواهد خوب است.

این تنها وقتی درست است که دشمن شما هم مثل شما ساده فکر کند.اما دشمن شما در کودکی حتماً سنگ کاغذ قیچی بازی کرده. پس اگر دشمن و بد خواه شما باشد، می‌داند که چطور شما را وادار کند که در مشت او بازی کنید. کافی است خلاف آرزویش را با شما در میان بگذارد. همه چیز مرتب خواهد بود!

پیشاپیش به خاطر غلطهای دیکته‌ای پوزش می‌طلبم. من در دوران کودکی و نوجوانی به جای مشقِ املاء سنگ-کاغذ-قیچی بازی می‌کردم.

شنبه، خرداد ۰۲، ۱۳۸۸

دل بردی از من به یقما

با شنیدن ته لهجه ترکی موسوی، رگ غیرت ترکیم بیرون زد. دیگه بدون روبان سبز جایی نمی‌رم!

شنبه، شهریور ۰۹، ۱۳۸۷

یارانه‌ای که من پرداخت می‌کنم

جناب آقای دکتر محمود احمدی‌نژاد،
ریاست محترم جمهوری،

من به عنوان یک شهروند با حذف یارانه‌ها کاملاً موافقم و اعتقاد دارم که این موضوع در بلند مدت به رشد اقتصادی و حفاظت محیط زیست کمک می‌کند. حتی چشمداشتی هم نسبت به دریافت وجه این یارانه‌ها به صورت نقدی ندارم. تنها یک تقاضا از حضورتان دارم. همانطور که شما یارانه‌های بنزین، آب، برق، نان و غیره را حذف می‌کنید و ما باید این اقلام را به قیمتهای بین‌المللی خریداری کنیم، خواهش می‌کنم که ما را نیز از پرداخت یارانه به دولت معاف کنید و دست مزدمان را به قیمتهای جهانی پرداخت کنید. دست مزد جهانی همکاران من با همین سابقه کار و تحصیلات در حدود دو تا سه میلیون تومان در ماه است. یعنی من در حال حاضر ماهانه مبلغی در حدود یک تا دو میلیون تومان به شما به عنوان یارانه پرداخت می‌کنم که خیلی بیشتر از آنی است که شما خرج من می‌کنید.

سه‌شنبه، مرداد ۲۲، ۱۳۸۷

چه انتخاباتی برگزار کند این وزیر کشور جدید

اندر این ماجرای دکتری افتخاری جناب آقای کردان دو حالت وجود دارد:

حالت اول: ایشان خودشان ترتیب این مدرک تقلبی را داده‌اند تا حالش را ببرند. در این حالت ایشان می‌شوند یک انسان متقلب. فقط حیف که این قابلیت ایشان قبل از انتخابات ریاست جمهوری رو شد.

حالت دوم: ایشان انسانی هستند وارسته اما ساده دل که مورد سوء استفاده قرار گرفته‌اند. باز هم حیف که این قابلیت ایشان قبل از انتخابات ریاست جمهوری لو رفت.

یکشنبه، اردیبهشت ۰۸، ۱۳۸۷

پنجشنبه، اسفند ۲۳، ۱۳۸۶

تبلیغ بعد از وقت

مقام معظم رهبری: مردم به مجلسی رأی بدهند که راه را برای خدمت بیش‌تر دولت پر تلاش و خدمتگزار کنونی هموارتر کند.

پیامکی از شماره ۳۰۰۰۱۴۲۱ دریافت شده در ساعت هفت بعد از ظهر پنجشنبه.
مطالب مرتبط: روزگار

سه‌شنبه، بهمن ۰۲، ۱۳۸۶

صدق گفتار

همانطور که رِِییس جمهورمان فرموده بودند, این ما نیستیم که از تحریمها ضرر می کنیم. بلکه آنها هستند که از تحریمها ضرر می کنند.
و اکنون صدق گفتار ایشان بر همگان مسجل شد و آمریکای جنایتکار به خاک سیاه نشست چون ما را تحریم کرده بود.

چهارشنبه، دی ۲۶، ۱۳۸۶

روز پنجشنبه هشتم محرم قرار است که پیکر پنج شهید گمنام را در دانشگاه شهیدبهشتی دفن کنند. این مراسم در باقی دانشگاهها به طور مسالمت آمیز انجام نشد. اما این بار متفاوت خواهد بود:
یک- پنجشنبه دانشگاه تعطیل است.
دو- فصل امتحانات است.
سه- این دانشگاه از قبل هم قبرستان بوده است. در این دانشگاه پیکر یک امازاده و دو شاهزادهء قاجار دفن هستند.
چهار- برای داشنجویان این دانشگاه اصولاً مارک شلوار لی مهم‌تر از اینگونه مباحث است.