چهارشنبه، آذر ۱۸، ۱۳۸۸

دست به سینه

پادشاه جلوی نوکرهاش دستهاش رو پشت کمرش به هم گره می‌زنه و شکمش رو میده جلو، بدون حفاظ. داره به زبون بی‌زبونی میگه که من قدرت مطلقم. با اینکه دستهام پشت سرمه و شکمم بدون حفاظه، هیچکدومتون جرأت نداره به من حمله کنه.

نوکر که جلوی پادشاه دست به سینه ایستاده، داره با زبون بی‌زبونی می‌گه که سرورم، تو قدرت مطلقی. اراده کنی شکم من سفره شده. من هم از ترسم، دست به سینه ایستادم. ضعیفم و ضربه پذیر.

کسی که دو روز مونده به ۱۶ آذر پیچ اینترنت رو می‌بنده، من رو یاد اون نوکر دست به سینه می‌اندازه.

هیچ نظری موجود نیست: