پرده یک
سخنران اول به جایگاه میرود. همه او را هو میکنند. بعد از اینکه جمعیت آرام میشود شروع به سخنرانی میکند:
جامعه مدنی، تصاحل و تصامح (احتمالا غلط نوشتم) ، دمکراسی، آزادی،گفتما ...
حرفش با فریاد حاضرین قطع میشود.:
مردیکه! ما نون نداریم که شب تو آبگوشتمون تلید کنیم، تو اومدی واسه ما از آزادی و دمکراسی حرف میزنی؟
در این میان لغاط دیگری هم ذکر شد که این نویسنده از یاد آوریشان در اینجا معذور است. لطفا از تخیل خود استفاده کنید.
پرده دو
سخنران دوم به جایگاه میرود. و شروع به سخنرانی میکند:
نان، آبگوشت، سفره، نفت، برابری... که حرفش با تشویق حاضرین قطع میشود.
پرده سه
سخنران دوم بر جایگاه است. اما اینبار طور دیگری حرف میزند:
اورانیوم، جان و مال، آخرین نفس، شهادت، استقامت، نان فدای اورانیوم، ما آبگوشت با آب سنگین* میپزیم ...
که حرفش با فریاد مرگ بر آمریکای حاضرین قطع میشود
پرده چهار
هنوز اتفاق نیافتاده، از تخیل خودتان استفاده کنید.
توضیح: یک کیلو آب سنگین کمی سنگین تر از یک کیلو آب سبک است!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر