برای پیشرفت نیاز به دمکراسی است. برای داشتن دمکراسی نیاز به صبر و تحمل و منطق و آرامش و تحمل مخالف است. تنها مردانی با تستسترون پایین دارای این خصوصیات هستند. اما مردانی که تستسترون پایین دارند، میل چندانی به زنان ندارند. بنابراین حداکثر به یک همسر اکتفا میکنند یا حتی ممکن است بدون همسر بمانند. در نتیجه زندگی برای زنان این سرزمینها رقابتی خواهد بود. این رقابت در طول سالیان باعث به وجود آمدن نسلی از زنانی زیباتر میشود. و این زیبارویان نیز تمام تلاش خود را میکنند تا جذابتر به نظر آیند تا نسلشان منغرض نشود.
در یک کشور نه چندان پیشرفته، دمکراسی وجود ندارد. کسی تحمل دیگری ندارد. صبر و تحمل و منطق و آرامش بیمعنی هستند. مردان این سرزمینها خشن هستند و خشونت نشانهء میزان بالای تستسترون در خون است. از طرفی تستسترون میل به زنان افزایش میدهد تا جاییکه اینگونه مردان با دیدن چکمهای متبرج گشته. این میل بالا به زنان منجر به چند همسری میشود و در سرزمینی که چند همسری رایج باشد، یک زن تنها به خاطر زن بودنش میتواند همسری داشته باشد و از آن همسر فرزندان فراوان. بنابراین نیازی ندارد که زیبا و جذاب باشد.
نکتهء یک: کامل با fit فرق دارد. انتخاب طبیعی باعث تکامل نمیشود فقط باعث رسیدن به fitness بالاتری میشود.
نکته دو: انسان موجود دو جنسی است. انتخاب طبیعی در یک موجود دو جنسی خیلی سریع صورت میگیرد. در حقیقت انتخاب طبیعی در فرایند انتخاب همسر انجام میشود.
۱۳ نظر:
ميشه بگيد چه هورمونی باعث بوجود آمدن جنتلمنانی خوش پوش می شود٬ که نسل ماهرويان منقرض نشود؟؟؟!!
من نفهمیدم، از نظر شما سرعت تکامل انقدر بالاست که از قرن 15 و 16 میلادی که اروپا پیشرفت کرده یا به قول شما تستسرون آقایونش پایین اومده، خانم ها با یک انتخاب طبیعی زیبا شدن؟
چون قبل از اون تا جایی که من یادم میاد تستسرون مردهای اروپایی هم بالا بود!
سلام
نظرم رو اینجا نوشته ام:
http://realcuckoo.blogspot.com/2008/02/blog-post_07.html#links
با این یادداشتت موافقم فقط دو تا مورد: اول این که چون امر به معروف و نهی از منکر (یا شیک تر بگم انتقاد و پیشنهاد) جزیی از وجود منه، نمی تونم نگم منغرض نه، منقرض. دوم این که یه سؤال از شما دارم که اینقدر حرفه ای هستی! اگر مردی تستسترون خونش پایین بیاد، صبور و منطقی می شه یا وقتی که صبور و منطقی می شه، تستسترون خونش پایین میاد؟ اگه اولی، پس آیا امیدی هست مثلاً با مصرف دارو یا هر کار دیگه ای، تستسترون خون مردها رو پایین آورد و به دموکراسی و پیشرفت دست یافت؟
اين كه "در حقیقت انتخاب طبیعی در فرایند انتخاب همسر انجام میشود" مشكل داره، به اين خاطر كه فقط كلمه ي انتخاب در هر دو مشترك ه: انتخاب طبيعي فقط وقتي عمل مي كند كه reproductive success افزايش پيدا كنه و به بقا و تداوم ذخيره ي ژنتيكي والدين كمك كنه. يعني بايد نشون داد كه از نظر تداوم و بقاي ژني هم اين انتخاب (=انتخاب هم سر) به fitness منجر مي شه، چون مكانيسم انتخاب (=انتخاب طبيعي) حفظ و گسترش ذخيره ي ژني در فرزندان ه.
نكته ي دوم، مربوط به نكته ي اول، و در باره ي رقابت ه: اين كه "این رقابت در طول سالیان باعث به وجود آمدن نسلی از زنانی زیبا«تر» میشود" درست نيست، چون كه رقابت در انتخاب طبيعي -با توضيحات قبلي- فقط مي تونه همين ميزان زيبايي فعلي رو حفظ كنه -اون هم به شرط اين كه موفقيت توالد و تناسلي زيبارويان نسبت به زشت رويان بيش تر باشه- و به همين خاطر نمي تونه به زيبا"تر" شدن منجر بشه (براي اين كار بايد از جهش ژنتيكي كمك گرفت: خود natural selection و fitness اين جا كاري از شون بر نمي ياد؛ در واقع اين ها مكانيسم هايي هستند كه مي تونن روي جهش ژنتيكي -در صورت وقوع- كار كنند).
و نكته ي آخر هم، باز مربوط به قبليا، و در باره ي اين كه: "و این زیبارویان نیز تمام تلاش خود را میکنند تا جذابتر به نظر آیند تا نسلشان «منقرض» نشود": ويژگي اي در انتخاب طبيعي حفظ مي شه و ادامه پيدا مي كنه كه ژنتيكي منتقل بشه (و يا بقا را بالا ببره، يا با يه ويژگي ژنتيكي ديگه كه بقا رو بالا مي بره correlate باشه): اما خيلي سخت ه كه بفهميم چه طور "تلاش براي جذاب تر به نظر رسيدن" مي تونه در وراثت ژنتيكي منتقل بشه؛ يعني حتي اگه ژن "زيبايي" رو هم كشف كنن (!)، باز با "تلاش براي زيبايي" (ژن زيبايي-جويي، يا آرايش مثلا!) فاصله داريم.
نكته هاي ديگه هم فعلن بمونه!
نکات جالبی بودند. میشود گفت که:
یک- انتخاب طبیعی و انتخاب همسر تنها اشتراکشون لغت انتخاب نیست. یک فرد موقع انتخاب همسر به طور خودآگاه یا ناخودآگاه، شانس بقای فرزندان را در نظر میگیرد. مثلا بسته به شرایط، زنان ممکن است مردان باهوش یا قوی هیکل را ترجیح دهند.
دو – مکانیزم تولید مثل دو جنسی میتواند زیباترین را هم زیباتر کند بدون اینکه نیازی به جهش ژنتیکی باشد. یک ترکیب دماغ و چشم ممکن است خیلی زیبا باشد، اما در جمعیت وجود ندارد. کافی است که دو نفر که این هر کدام از عناصر این ترکیب را دارند با هم ازدواج کنند، نتیجه میتواند ترکیب دلخواه را به ما بدهد. به هر حال، فکر کنم که اضافه کردن یک کلمهء متوسط به جمله بهتر باشه : این رقابت در طول سالیان باعث به وجود آمدن نسلی از زنانی به طور «متوسط» زیباتر میشود.
سه – لازم نیست که تلاش برای زیبا بودن حتماً به صورت ژنتیکی منتقل شود. دختری که مادرش دامن کوتاه میپوشد، به احتمال زیاد دامن کوتاه خواهد بوشید. دامن کوتاه پوشیدن ژن ندارد اما از مادر به فرزند منتقل شده است. البته در این حالت یادگیری هم دخیل است. مثلا دختری میبیند که دختر همسایه که دامن کوتاه میپوشیده یک پسر توپ تور کرده و او هم این کار را میکند در نتیجه پیروان این رفتار افزایش پیدا میکنند.
منتظر نکتههای بعدی هم هستیم :-)
پی نوشت: کسی معادل فارسی برای فیت و فیتنس سراغ نداره؟
يك. فرق ميكنه. انتخاب طبيعي مكانيسمي ه كه در سطح "نوع" كار ميكنه و فراتر از تصميم و آگاهي و انتخاب "فرد" (=ملاكهاي آگاهانهي انتخاب همسر)، بين خصائص مناسبتر و fitتر دست به انتخاب ميزنه. دست به انتخاب ميزنه هم معناي پيچيدهاي نداره و به اين معني نيست كه اين انتخاب هوشمندانه است: صرفن خصائص فنوتيپيك (=ظاهري) يا ويژگيهاي ژنوتيپيك (=در سطح ژنتيكي) كه مناسبتر ه و به بقاي ذخيره ژنتيكي (gene pool) والد كمك ميكنه در نسل بعدي "بيشتر" باقي ميمونه و "رايجتر" ميشه. حالا چه ربطي به اين بحث داره؟: فرضن اگه در جامعهاي همبستگي معكوس بين زيبايي و زايايي وجود داشته باشه چي ميشه؟ به اين معني كه يا زيبارويان توانايي كمتري در توالد داشته باشن، يا به هر دليل ديگهاي ترجيح بدن كمتر بچهدار بشن. (مثلن جامعهاي كه زن رو به چشم ماشين توليد بچه ميبينه و مردها زنها رو در اين راه استثمار ميكنن؛ اما زورشون به زنهاي زيبا نميرسه، چون اگه بخوان "مالك"شون بشن و باهاشون باشن، اونها مجبورشون ميكنن كه بچههاي زياد _كه سختي داره_ ازشون نخوان!) خوب، پيدا است كه در اين جامعه، با فرض اين كه مردها تمايل بيشتري به زنهاي زيبا داشته باشن، ملاك انتخاب همسر با ملاك انتخاب طبيعي _كه توش تعداد فرزندان مهم ه_ فرق ميكنه.
{ملاحظات فمينيستيِ بحث: بحث نسبت به زن/مرد متقارن است و در تمام موارد فوق، ميتوان جاي زن و مرد را با هم عوض كرد؛ البته به جز در مورد بچه دار شدن، اون هم فعلن!}
تنها راهي كه براي دفاع ميمونه اين ه كه گفته بشه "زيبايي" تعريف تكاملي و كاركردي داره: چون در تاريخِ نوع، همواره زنان زيباتر داراي قدرت باروري بيشتر بودن يا داراي ويژگيهاي وراثتي مناسبتر، "زيبايي" اهميت و ارزش بقايي و تكاملي پيدا كرده. به همين خاطر زيبايي بيشتر از اين كه در "چشمان بيننده" باشه، در چشمان انتخاب طبيعي ه.
هر چند به نظر مي رسه دفاع قوياي نباشه و موارد نقض زياد داشته باشه، ولي بالاخره ميشه بهش فكر كرد!
دو. بر عكسش هم ميشه. فرضن دماغ كشيده كه به صورت بلند پدر مياد، با چونهي كوتاه مادر كه به دماغ كوچيكش مياد، از بد روزگار، اگه با هم جمع بشه، چي ميشه!
و هيچ لزومي نداره فرض كنيم كه احتمال افزايش زيبايي در اثر اين تركيب اتفاقي و احتمالي، بيشتر از احتمال كاهش اون ه.
توجه: اين مثال فقط عليه زيبا"تر" شدن بود، و گر نه معقول ه كه فرض كرد بچهي الف، كه پدر و مادرش از بچهي ب زيباتر اند، شانس و احتمال زيباتر شدنش نسبت به بچهي ب بيشتر باشه. اما "زيباتر" نسبت به بچهي ب، نه نسبت به پدر و مادر خودش، يا ميانگين زيبايي زير-جامعهي زيباترها.
نكتهي ديگه اين كه براي اين كه به طور "متوسط" اين توليد مثل زيبارويان باعث به وجود آمدن زنان زيباتر بشه، باز هم بايد تعدادشون بر تعداد توالد و تناسل زير-جامعهي زشتروترها غلبه داشته باشه، تا اون "به طور متوسط" حاصل بشه.
و آخر اين كه! :
سه. معمولن learning و evolution رو دو فرآيند و دو سطح متفاوت از بحث ميدونن. به همين خاطر "معمولن" در بارهي پديدههاي فرهنگي و اجتماعي و آموزشي استناد به انتخاب طبيعي نميكنن. توسل به fitness كه از اون هم سختتر و بدتر ه. مگه با زبان استعاره و براي وام گرفتن مفاهيم جا افتادهي تكامل و ژنتيك در صحبت كردن از فرهنگ و تكنولوژي و تمدن و اينا. (همون طور كه مثلن "استعاره"ي جرم و اينرسي رو ميشه براي تغييرات جامعه به كار برد.)
حالت آخري هم البته هست، و اون قائل شدن به meme ه، كه اون هم سختيهاي خودش و داره.
پ.ن. فكر كنم ميگن تطبيق و تطابق و جور شدن و اينا.
نما،
دقیقا زیبایی تعریف کارکردی داره:
دندانهای صاف و مرتب نشانهء خوب غذا خوردن و سالم بودن هستند.
صورت متقارن نشانهء رشد جنینی مناسب است.
لک و پیسهای روی پوست نشان بیماری هستند.
عقب ماندگان ذهنی به نظر زیبا نمیرسند.
جوان (سلامت شادابی باروری) زیباست اما پیر (ناباروری بیماری) زشت است.
...
باید اعتراف کنم که مورد اول جداً دیوانه کننده است، یک لبخند که از پسش مرواریدهای درخشان رخ بنمایانند ... باید به سردار بگیم که اینها رو هم جمع کنند.
نما،
در اثر ترکیبهای اتفاقی مطمئناً احتمال ایجاد شدن زشت بیشتر است. اما از طرفی شانس بقای زیباتر بیشتر. این به اون در!
من فقط میخواهم بگم که بدون جهش ژنتیکی هم امکان این هست که یک فرزند از پدر و مادرش زیباتر شود. اگر خوش شانس باشد و ترکیبی مناسب را به ارث ببرد.
متوسط هم که حتماً زیباتر میشود. چون زشتها به خاطر نداشتن خواهان، صاحب فرزند نخواهند شد.
نما،
یادگیری هم در یک مقیاس بالاتر از همان الگوی تکامل زیستی پیروی میکند.
یک ایدهء خوب باقی میماند و پیروان بیشتری پیدا میکند اما یک عقیدهء بد از بین میرود. حالا ممکن است که حامل عقیده هم همراهش از بین برود ممکن هم هست حامل تنها تغییر عقیده بدهد.
سلام..بحث خوبی بود ولی این زیبایی که در طول بحث از آن یاد شد در عتم ژنتیک چه تعبیری دارد؟زیبایی اخساسی است که در اثر دیدن یا شنیدن یا لمس هرچیزی به انسان دست می دهد..پس در حقیقت این نوشته با علم و دیدگاههای شخصی غیر علمی ممزوج شده بود.متشکرم
ارسال یک نظر