از آشپزخانه یک قوطی روغن مایع برداشتم و به حیات رفتم. با یک دستم روغن را ذره ذره روی ماشینم میریختم و با دست دیگرم آنرا مالش میدادم تا به خوبی در تمام سطح ماشین پخش شود. بعد از مدتی، روغن از تمام بدنهٔ ماشین به پایین میشرید. در این هنگام بود که ماشین را به حال خودش رها کردم و به خانه برگشتم.
مدتی بعد که دوباره به حیاط آمدم، با دیدن خطوط قهوهای سوختهای که راستای گرانش زمین را نشان میدادند، لبخندی از رضایت بر لبانم نشست. این خطوط علامت خوبی بودند چون میگفتند که تکههای قیری را که آسفالتکار ساختمان همسایه بر روی ماشین پاشیده بود در روغن حل شدهاند.
حالا باید بروم و روغنها را بشورم....
۶ نظر:
خسته نباشید!
از وقتی بنزین سهمیه بندی شده باروغن آشپزی قیر پاک میکنن؟
چه همسايههاي دلپذيري :)
***
نفت سفيد انتخاب ارزانتر و مؤثرتري است.
مؤثرتر، اما بدبوتر و کمی خطرناکتر.
باور کنید اصلا احساس خوبی ندارد که ماشینتان را به بنزین یا نفت آقشته کنید.
یک احتمال غیر صفری وجود دارد که یکی از همسایهها در حال آماده کردن قلیان باشد و آتش گردان از دستش در برود ....
چه همسایه های خفنی!
(آتش گردان چرخان و احتمال غیر صفر!)
یا شاید هم:
چه پینوکیوی محافظهکاری ...
ارسال یک نظر