دوشنبه، شهریور ۰۴، ۱۳۸۷

من یِ پرندم، آرزو دارم ...

۵ نظر:

جوانه گفت...

شنیدم حتی حمید هم اینو میخوند!؟:)

ناشناس گفت...

ما بس که نپریدیم پریدن یادمون رفت!!

ناشناس گفت...

ما پرنده بودیم...

ناشناس گفت...

هله نومید نباشی که تو را یار برانَد
گرت امروز براند نه که فردات بخوانَد؟
همگی مُلکِ سلیمان به یکی مور ببخشد
بدهد هر دو جهان را و دلی را نَرَماند
دل من گرد جهان گشت و نیابید مثالش
به کِه ماند به که ماند به که ماند به که ماند
هله خاموش که بی‌گفت از این مِی همگان را
بچشاند بچشاند بچشاند بچشاند

ناشناس گفت...

bala tar az abr ha siyah parvaz konam