دوشنبه، مرداد ۱۶، ۱۳۸۵

باورهای زنان و مردان

در اردبیل، نزدیک بقعه شیخ‌صفی‌الدین، یک سقاخانه است که گویا مُراد می‌دهد. رهگذران شمعی روشن می‌کنند و راز و نیازی می‌کنند. به مدت تقریبا یک ساعت در نزدیکیش ایستادم و آمار گرفتم. صد زن و پنجاه مرد شمع روشن کردند. مردها مکث کوتاهی می‌کردند، در حالیکه زنها مدت بیشتری در برابر سقاخانه می‌ایستادند.
در آمارم تنها افراد بالغ و تنها کسانی که شمع روشن کردند یا توقف طولانی ( بیشتر از زمان شمع روشن کردن) داشتند را شمردم. نمی‌دانم شمعی که خودم روشن کردم خطای آزمایش است یا نه.

۴ نظر:

ناشناس گفت...

pnoq jan,khoshhalam ke peyda kardam inja ro .

ناشناس گفت...

باورهايمان:خيلي دور-خيلي نزديك....همين

ناشناس گفت...

It is clear that your presence have interfered with the experiment. Why did the girls wait longer than the boys did?
;)

ناشناس گفت...

من نوشته ات رو جدی می گیرم ( این رو ی گم چون گویا باقی دوستان شوخی گرفته اند. دست کم از نظرهاشون این جور برمیاد)
اما نظر من:

من فکر می کنم زن‌های ما چون همیشه شهروند درجه ی دو بوده اند و در بند مردها (به نوعی) بیشتر آه و ناله و دادخواهی ای دارند که بخواهند پیش کسی ببرند تا مردها. سال‌ها زن‌های ما وقتی جایی را برای شکایه ندیده‌اند و همه چیز رو همراه با مردها دیده‌اند پناهبرده اند به امام زاده ها و سقاخونه ها و ... . دلیل اثبات این حرفم هم رفتار زنان تهرانی است که رفاه حقوقی بیشتری دارند