کوتاه ترین مسیری که خانه من را به محل کارم متصل میکند، چهار و نیم کیلومتر خیابان است. اما مسیری که من هر روز میروم، ده کیلومتر بزرگراه است که باعث میشود دو برابر آنچه که باید بنزین بسوزانم.
واقعا برای طی یک مسیر چهار کیلومتری، استفاده از بزرگراه کار جالبی نیست. اما من مجبورم، چونکه بزرگراها تقاطعهای محلی را مختل کردهاند. و در آن معدود تقاطعهای تعبیه شده، ترافیک بیاندازه شلخته است. موردی که سر راه من است، یکی از زیرگذرهای اتوبان صدر است. خیابانِ باریکی است که به یک زیر گذر کوچک منتهی میشود. درست قبل از زیرگذر، تعدادی مغازه هستند. با وجود تابلوی توقف مطلقا ممنوع، ماشینها در روبروی مقازهها میایستند تا خرید خود را انجام بدهند. و جالبتر از همه اینکه، یکی از این مغازهها نمایشگاه و تعمیرگاه خودرو است.
من نمیدانم مگر این خیابان حداکثر شانزده متری چقدر ظرفیت دارد که هم شاهراه باشد و هم میزبان دو ردیف مغازه در دو سویش. آیا امکانش نیست که مغازه ها به یکی از خیابانهای بن بست منتهی به همان بزرگراه منتقل شوند؟
۱ نظر:
بزرگراه ... خیابان... پیاده رو
روز به روز پیاده رو ها تنگ تر می شوند تا خیابان ها عریض تر شود و خیابان ها یکطرفه تر تر می شوند تا بزرگراهها به کار بیایند...
خطوط هوایی در راه است
ارسال یک نظر