انتخاباتی که در راه است، انتخاب بین بد و بدتر نیست. برای آزادی و اسلام و غیره و ذلک هم نیست. گفتن نه یا آری به جمهوری اسلامی هم نیست. حمایت از اصلاحات هم نیست. مشت محکمی بر دهان استکبار جهانی هم نیست. اگر به حساب هر کدام از اینها میخواهید رأی بدهید یا ندهید، تصمیمتان بر پایه فرضیات نادرست خواهد بود. این رای گیری تنها یک انتخاب ساده است از بین دو گزینه کاملا مشخص: طراحی تدریجی یا طراحی هوشمند.
در این انتخابات، دو گروه هستند، هواداران رئیس جمهور از یک سوی و دیگران در سویِ دیگر. هر دو گروه وفادار به نظامند و هر دو گروه مسلمانانی مخلص و معتقد. تنها یک فرق دارند. گروه رئیس جمهور پیرویِ طراحیِ هوشمند است اما باقی پیرویِ طراحیِ تدریجی. و این فرقِ کمی نیست و همین تفاوت کافی است تا شما را وادار به رای دادن بکند.
طراحیِ هوشمند یعنی اینکه ما از صفر شروع کنیم و بر اساس اصول اولیه و مطابق با نیازهایمان به طور هوشمندانه سیستمی را از نو خلق کنیم. طراحی هوشمند در نظر اول همیشه خوب میآید. ولی یک ایراد کوچک دارد. آنهم اینست که که ما معمولاً آنقدرها هم باهوش نیستیم و نیازهایمان را هم به درستی نمیشناسیم. حتی خیلی وقتها نیازها بعد از راهاندازی سیستم آشکار میشوند یا اینکه خود سیستم باعث ایجاد یک سری نیاز جدید میشود.
طراحی تدریجی در نقطهء مقابل قرار دارد. ما قبول کردهایم که آنقدرها هم هوشمند نیستیم و نمیتوانیم نیازهای آینده را تمام و کمال پیش بینی کنیم. بنابر این سعی میکنیم که نزدیک ترین سیستم را که نیازهایمان برآورده میکند انتخاب کنیم. بعد آنرا به تدریج مطابق نیازهایمان تغییر دهیم و بهتر کنیم. در هر قدم یک ذره همه چیز بهتر میشود. اما فقط یک ذره. و بعد از هر قدم، ما تازه درک بهتری از اهدافمان پیدامیکنیم و باز هم سعی میکنیم که آنها را برآورده کنیم. همه چیز خیلی خوب و آرام پیش میرود. اگر در هر قدم اشتباهی هم صورت گرفت، به آرامی میتوانیم آنرا وارونه کنیم و به گام قبلی برگردیم و از نو شروع کنیم.
اصلاً در عمل هم غیر از این ممکن نیست. یک مثال خوبش اتومبیل است. آنروزی که کارل بنز ، اولین صندلی چرخدار متحرکش را ساخت، نه میدانست که کیسهء هوا چیست و نه نام ترمز ای بی اس به گوشش خورده بود. نیازی هم به داشتن اینها حس نمیکرد. تنها هدفش این بود که یک وسیلهای بسازد که حرکت کند. و ماشینی که ساخته بود عملا به هیچ دردی هم نمیخورد. بعدها به تدریج طراحی ماشینش به آرامی پیشرفت کرد و الان بعد از یک چیزی حدود صد سال، اینی شده که ما میبینیم. حتی الان هم اگر به هر ماشینی نگاه کنید، عملاً همان ماشین قبلی است با اندکی تغییر. هیچکس آنرا دوباره از نو اختراع نمیکند.
حالا شما هم اگر میخواهید ماشین بسازید، دقیقاً باید همین کاری را بکنید که ایران خودرو کرد. ابتدا یک ماشین را که راه میرود انتخاب کنید (پژو). بعد کمی تغییرش دهید (پژو پارس) تا به تدریج آنچه شود که میخواهید (سمند).
جالب اینجاست چه آنها که به تفکر رئیس جمهور رأی میدهند و چه آنها که اصلاً رای نمیدهند، هر دو به گونهای معتقد به طراحی هوشمند هستند. فقط تفاوتشان این است که گروه اول رئیس جمهور را ناجی میدانند و گروه دوم ارتش آمریکا را که روزی خواهد آمد و همه چیز را هوشمندانه و از نو برایشان خواهد ساخت.
۳ نظر:
اگر به جای طراحی هوشمند بگیم طراحی تصادفی مفهومش به آنچه که در حال اتفاق افتادنه نزدیک تره!!!
akharesh ro ziadi tond rafti, in arteshe amrika o ina chie ye daf'e rikhti vasat?
hala yek so'al dige ham hast: agar bedunim ke in tarrahie tadriji, tebghe sharayete ma'lum hich vaght be chizi ke mikhaim az yek faseleye ziadi nazdiktar nemishe, oon vaght bayad chi kar kard? nabayad noghteye shoru' ro avaz kard?
آقای سام وان! اگه نقطه ی شروع رو عوض کردیم و چند مرتبه بزرگی از جایی که می خوایم باشیم دورتر شدیم اونوقت تکلیف چیه؟ شما موافقید باز هم نقطه ی شروع رو عوض کنیم؟!!
ارسال یک نظر