چهارشنبه، مرداد ۱۰، ۱۳۸۶


از برلین رد می‌شدم، بار و بندیل را در ایستگاه قطار گذاشتم و چرخی در شهر زدم. شیشه‌های که در پس زمینه می‌بینید، همان ایستگاه قطار تمام شیشه‌ای خیلی بزرگ برلین است.

۳ نظر:

ناشناس گفت...

پسرم شمامسير حاج خانومو دنبال مي كردين يا مسير اژدهاي حك شده بر دوش حاج خانومو؟ بگو تا بر اين اساس فتوا صادر كنم:-P

ناشناس گفت...

این عکس مرا به یاد عکس پست آیا هوش زیباست انداخت!

ناشناس گفت...

تنها چيزي كه جلب توجه نمي كنه همون شيشه هاست!!!!!