دیکر وقت رفتن بود. از برج تلوزیون به سمت ایستگاه قطار راه افتادم. در راه برگشت دیدم یک گروه نشستهاند بر روی پلههای چوبی و یک نفر هم دارد با آب و تاب و ادا و اطوار داستانی طنز گونه را از زمانی که دیوار برپا بود تعریف میکند. مدتی نشستم و گوش دادم. اگر به خاطر قطار نبود، بیشتر میماندم.
عکس دوم هم باشد حسن ختام سفر یک روزهء برلین.
۱ نظر:
اطوار، جمع طور به معنی حالت و شکل هستش !
ارسال یک نظر