اورژانس بیماستان قلقله است.و یک دکتر و تنها یک دکتر دارد در بین این آش و لاشِ رو به موت بال بال میزند. دکتر رو به جناب سروان میکند و میپرسد: «بله؟»
سروان با اشاره به مردی که در قل و زنجیر است پاسخ میدهد: «زندانی آوردیم بستری کنیم.»
دکتر میپرسد:«چشه؟»
سروان با لبخندی تمسخر آمیز جواب میدهد:«میگه عیسی مسیحه.»
زندانی که در محاصرهء دو سرباز است، رو به دکتر میگوید:«من آمدهام که دولت صلح و عشق را برقرار کنم. میخواهید باور کنید، میخواهید باور نکنید.»
شاید در گوشهای از این دنیا، در کنج تیمارستانی تختی هست ...
۳ نظر:
اورژانس؟ زندانی؟ تیمارستان؟
حالتون خوبه!؟
Never yet hath there been a Superman. Naked have I seen both of them, the
greatest man and the smallest man:--All-too-similar are they still to each other.
به اين عيسي مسيح بيچاره هزار با گفتم نرو گوش كه نمي كنه
روح القدوس
ارسال یک نظر