سه‌شنبه، مهر ۲۴، ۱۳۸۶

اشتباه خوشایند

رفتیم تا در سمینب صثقص قدمی بزنیم*. سوار بر قطاری شدیم که به آنجا می‌رفت، اما در آنجا نمی‌ایستاد. در ایستگاه بعدی با مشایعت پلیس پیاده شدیم. و دل به دریا زیدیم که جیب به دریا نزنیم و پیاده قصد سمینب صثقص کردیم.
بعد از اینکه از این راهی که در این عکس می‌بینید عبور کردیم، خوشحال بودم که قطار را اشتباه سوار شده بودم.

* اسامی مهم نیستند.

۴ نظر:

ناشناس گفت...

آخرین باری که از چنین جایی رد شدم یک مار خوش خط و خال سبب شد دو تا پا داشتم دو تای دیگه قرض کنم و از مزرعه به جای خارج شدن، فرار کنم!

ناشناس گفت...

لحظه داغم میکَشد یک دم به باغم
میکشد پیشِ چراغم میکشد تا وا شود چشمان من

ناشناس گفت...

nice photos

Real Cuckoo گفت...

سلام:)
این از اون اشتباهاتی است که آدم همیشه دوست داره تکرارش کنه:)