یکشنبه، شهریور ۲۵، ۱۳۸۶

پزشکان جوابم کرده‌اند
که تنها یک سال فرصت دارم
و آن شش ماه پیش بود
اما من اکنون در نیمهء راه
مثل رودی از نمک
ساکن ایستاده‌ا‌م
رو به آسمان
در انتظار باران
تا به جریان بیافتم
اما نخواهد بارید
تا زمانی که نوروز
بر سرما چیره شود
ولی من دیگر نخواهم بود
زیراکه رفته‌ام با باد پائیزی
به زیر بارانی دیگر
ببار ای باران
قبل از این باد پائیزی

۵ نظر:

Real Cuckoo گفت...

سلام
اولاً که این پزشک ها خودشون سالهاست که جواب شدن:)ولی خوب هنوز زنده ان:)
ثانیاً که در ناامیدی بسی امید است
ثالثاً که اول تو باید بباری تا بعدش باران رحمت ببارد
شاد باشی:)

ناشناس گفت...

می بینم که شاعرانه سخن می گویید !

ناشناس گفت...

آب حیات عشق را در رگ ما روانه کن
آینه صبوح را ترجمه شبانه کن
ای پدر نشاط نو بر رگ جان ما برو
جام فلک نمای شو وز دو جهان کرانه کن
ای خردم شکار تو تیر زدن شعار تو
شست دلم به دست کن جان مرا نشانه کن
کار تو است ساقیا دفع دوی بیا بیا
ده به کفم یگانه‌ای تفرقه را یگانه کن

ناشناس گفت...

این جدی بود؟

Unknown گفت...

to divanei bashar