سه‌شنبه، دی ۱۲، ۱۳۸۵

جناب دانا از این شاکی است که در این شهر ما تهران به مجردها خانه اجاره نمی‌دهند. قافل از اینکه این اصلاً چیزی نیست و در این شهر حتی به مجردها زن هم نمی‌دهند!

۸ نظر:

ناشناس گفت...

غافل تر یا همان قافل تر شما، مجردات آنهایی هستند که هیچ تغییر و تحول و احیانا" ارتقایی پیدا نمی کنند!

در نتیجه مسئله "زن گرفتن" (از آن اصطلاحات با حال پارسیست) خود به خود لغو می شود!

موفق باشید

نی پرست

http://neynavaa.blogfa.com

Qasem گفت...

یک- نبودِ تحول در انتهای پیشرفت نقصان نیست
دو-بودِ مثالی نقض فرض بودِ مثالهای نقضِ دیگر را ممکن می سازد.
سه- گاه ترکیب برای ارتقای اصل نیست بلکه برای ارتقای جز متصل شده است. پس گاهی ترکیب لطفِ اصل است و نبودِ تحولِ اصل٫ مانعِ ترکیب نیست
چهار- به لغت نامه نگاه کنید و تمام معانی ی رایج مجرد را یاد بگیرید

ناشناس گفت...

سلام! اول تا یادم نرفته بابت دعوت به یلدابازی تشکر کنم.حس و حال بازی ندارم شرمنده!اما یلدابازی بامزه ای بود حالا واقعن اینقدر دماغت بزرگ
میشه موقع دروغ گفتن ÷ینوکیو؟!!
و دیگه اینکه بابا عجب شهر نابودیه! به آدم نه زن میدن نه خونه...بدبخت آدم مجرد این وسط....

ناشناس گفت...

کلمه غافل رو غلط نوشتی !

ناشناس گفت...

فکر کنم اجاره ندادن خانه به افراد مجرد گامی ست در جهت ترغیب آن ها به ازدواج، که اگر کسی رغبت به این سنت پسندیده پیدا نکرد باید کمی بیشتر خرج کند (البته اگر مجرد نباشد هم (فرقی نمی کند

و اما مسئله ی دوم کمی حاد تر به نظر می رسد و این بار مشکل از آقایان مجرد می باشد! خب هیچ کس زنش را به یک آدم مجرد نمی دهد!!! آن هایی که مجرد هستند هم بهتر است دنبال یک دختر خوب باشند!!! دختر زیاد پیدا میشود و مردم هم دخترشان را غالبا به آدم مجرد می دهند!!!

ناشناس گفت...

پس در نتیجه می شه گفت که حتما باید متاهل بود تا بتونی زن مردم رو بگیری. نه!؟

Qasem گفت...

خانم یا آقای من؛
-اجاره ندادن خانه به افراد مجرد گامی ست در جهت ترغیب آن ها به ازدواج- پ
الف- احتمالن معلمانتان در دوره ی تحصیلتان تنها با چوب و کتک زدن شما را تشویق به درس خواندن کرده اند. ترغیب باید با تشویق باشد نه با تنبیه
ب- اگر این درست است پس باید مالیات مستقیم تجرد را دولت اسلامی تعریف کند. نه این که سود به صاحب خانه برسد. هیچ می دانستید دولتهای دیگری چون دولت هیتلر نیز مالیات بر تجرد تعریف کرده بودند

-اگر کسی رغبت به این سنت پسندیده پیدا نکرد باید کمی بیشتر خرج کند- پ
الف- بگزارید در مورد پسندیده یا نا پسند بودن هر شهروند به طور مجزا تصمیم بگیرد. به نظر من ازدواج + سنتهای مربوط به آن یک مجموعه سنت ناپسند است
ب- شما یا هیچ شخص دیگری نباید در مورد چگونه پول خرج کردن شخصی باید یا نباید بگزارید. اخلاقن و قانونن این اجازه را ندارید. تنها قانون و قانون نویس با تعریف مالیات این اجازه را دارند
ج- پاراگراف دومتان به من مربوط نیست

ناشناس گفت...

خوشبختانه من به ندرت به این جا سر می زنم و الا باید یک سری جزوه ی آموزش قوانین واقعی حاکم بر جامعه تهیه می کردم و در اختیار جنابعالی قرار می دادم تا بدانید روش های ترغیب در جامعه ی ما چگونه است!!!
شواهد و قراین موجود حاکی از این مطلب است که شما با خیلی از اصول آشنا نیستید ...

الف) تا جایی که یادم می آید هیچ گاه در انجام امور مفید مانند درس خواندن به ترغیب (با تشویق یا با تنبیه !!!) نیاز نداشتم... ذاتا در این گونه فعالیت ها پیشرو و موفق بوده ام! هیچ گاه هم تنبیه نشده ام چون عملا یا خطایی مرتکب نشده ام یا آنقدر هوشمند عمل کرده ام که کسی متوجه نشده است!
و اما در مورد ترغیب همراه با تشویق یا تنبیه باید به عرض برسانم که چه بخواهید و چه نخواهید این جا ترغیب را هر گونه که دلشان بخواهد ایجاد می کنند!!! این دیگر بستگی به خود آدم دارد که کدام روش را انتخاب کند...

ب)این جا قوانینی که اسلام وضع می کند برای آقای بقال سرکوچه و معاملات املاک سر محل نیست... آن ها برای خودشان قوانینی دارند که نیاز به توضیح ندارد و خودتان بهتر از من مشاهده کرده اید! و این امر تابع این اصل می باشد که تا وقتی از مالیاتی که از من اخذ می شود بهره ی چندانی نصیب خودم نمی شود ترجیح می دهم خودم قانون وضع کنم تا سودش متوجه خودم شود!

در این که ازدواج سنتی پسندیده است شکی نیست. ظاهرا شما از مجرد بودن و رابطه ی آن با اجاره بهای خانه صحبت کرده بودید... من فقط این رابطه را با عمومیتی که در سایر موارد دارد بیان کردم!

الف) فکر نمی کنم من از سنت ها و رسوماتی که به هر نحوی به ازدواج الحاق شده است صحبتی به میان آورده باشم که پسندیده بودن اصل ازدواج را زیر سوال ببرد! و فکر نمی کنم نظر من در مورد پسندیده بودن اصل ازدواج جلوی تصمیم گیری دیگران در مورد این امر را گرفته باشد! نظر هر کسی در هر جایگاهی محترم است!

ب) نمی دانم شما این جملات را چگونه خوانده اید! شاید در شرایط مناسبی نبوده اید! والا از این عبارات هیچ گونه نتیجه ای مبنی بر اینکه بنده در نحوه ی پول خرج کردن شما مداخله ای کرده باشم، به دست نمی آید... من هم خودم را مامور اخذ مالیات معرفی نکردم که شما بخواهید به من گوشزد کنید که این کار وظیفه ی من نیست!

من فروشنده ی بالای سی سال لوازم خانگی یا دلال معاملات املاک نیستم ... من هم یک جوان ایرانی هستم که بیشتر سعی می کنم مشکلاتم را به جای فریاد زدن حل یا به طور منطقی و اصولی مطرح کنم... به شما هم پیشنهاد می کنم با نگاهی خوش بینانه آنچه در کامنت قبلی من بود بخوانید آن گاه متوجه خواهید شد کسی شما و کار شما را زیر سوال نبرده است... بیشتر یک ابراز همدردی تلقی می شود!!!

نه تنها پاراگراف آخر بلکه تمام کامنت اشاره ی مستقیم به شما نداشت!!! پاراگراف آخر اشاره ای بود به بکار بردن اصطلاح ازدواج کردن به جای زن گرفتن ... که البته گاهی برای تاکید روی مطلبی اصطلاحات هجو و عامیانه به کار می رود که خب خیلی هم بد نیست...